impair
خرابکردن، زیانرساندن
insipid
بیروح، بیمزه، خستهکننده
tailor
سازگارکردن، جورکردن، مناسبکردن
fortuitous
اتفاقی، شانسی
serendipitous
نعمت و شانس غیرمنتظره
kindred
خویشاوند، قوم و خویشی، وابستگی
affiliation
وابستگی، نسبت، رابطه
credential
اعتبارنامه، گواهینامه، مدارک
outspoken
واضح و صریح. رک
mortify
پستکردن، ریاضتدادن، رنجاندن
incense
تحریککردن، عصبانیکردن
heterodox
مخالف عقاید رایج
doctrinaire
غیرعملی - تعصب آمیز - خشک
scanty
اندک،کم
meager
ناچیز ، لاغر ، نحیف
flourish
تزئینات نگارشی
make out
درککردن ،فهمیدن